شب يلدا مبارك
امسال اولين سالي هست كه پوريا اين شب قشنگ و طولاني رو درك مي كنه ...ديشب مامان جون مارو دعوت كرد و گفت براي شب يلدا بيايين خونه ما ...ولي ماماني من دلم خونه مادر جونم هست آخه خاله ها و دايي تم مياين ...ولي خوب اشكال نداره چه فرقي داره چه اينجا چه اونجا ...خوب بگذريم ....
قراره امروز توي مهد از پسرم عكس يلدا بگيرن ..الهي قربون اون خنده هاي نازت بشم كه تا يه دوربين مي بيني مي خندي .....
و اما يلدا
امشب كه قراره بريم خونه مامان جون منم سعي مي كنم يه چيزي درست كنم نظرم روي تيراميسو هست . حالا ببينم چي مي شه كو تاشب البته شب يلدا به هندونه شه ولي من اصلا هندونه دوست ندارم و انار رو ترجيح مي دم..اوه اوه چه بخور بخوري باشه امشب نه تنها خونه ما خونه همه ....
از طرف خودم و پسرم يلدا رو به همه تبريك مي گم...اميدوارم كه هميشه شاد باشين ...
سی ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه ی همه خیلی بلنده
همه ی اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما
شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون می گیره
ننه سرما باز دوباره برمی گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
يلدا مباررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررك