پسرم داره راه مي ره
سلام سلام الهي قربون پسرم برم ..تقريبا نزديك به يه هفته است كه كامل راه مي ره ميشينه و خودش بلند ميشه ..با بابايي فوتبال بازي مي كنه (يعني خودش با پا شوت مي كنه )..وقتي بهش مي گم پوريا توپت كو ؟؟ بلند مي شه و بدو مي ره توپ رو مياره ...پسرم ياد گرفته كه با هر مداحي كه از تلويزيون پخش ميشه سينه مي زنه ....ياد گرفته كه آجرهايي كه توي خونه پخش مي كنه رو دوباره بريزه تو سطلش .... پسرم مي تونه اگه دوست داشته باشه كسي رو ببوسه .... بلده قايم باشك بازي كنه وخيلي از شيرين كاري هاي ديگه ...به هر حال با نزديك شدن به 18 دي كه تولد پورياست پسرم داره خودي نشون ميده ...در ضمن بايد بگم كه نزديك به دوهفته است كه دوندون 7 رو هم دراورده ..........
چون به يكباره تصميم گرفتم كه وبلاگ پوريا رو به روز كنم عكس زيادي ندارم ولي چند تا بي ربط به موضوع مي زارم
شيطنت توي اتاق عمه عاليه (طفلكي داشت درس مي خوند ولي مگه پوريا مي ذاشت)
اينجا هم شب يلداست و همين هندونه كوچولو بود و گذاشتيم پوريا بازي بكنه بقيه خوراكي ها از دسترس پسرك خارج بود
اينجا هم داريم با آقاجون مي ريم خونه شون (پوريا در حال رانندگي)
پوريا جون در حال رانندگي از نمايي ديگر