پورياپوريا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

دلبندم پوريا

عيدتون مبارك

1390/6/12 10:29
نویسنده : مامان طيبه
260 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام به همه 

من يه مدتي كار داشتم و دير اومدم 

اول از همه من و پسرم عيد فطر رو به همه تبريك مي گيم ....اين چند روز كه تعطيل بوديم نتونستيم بريم مسافرت و كلا توي خونه سكنا گزيديم ...ولي به پوريا خيلي خوش گذشت مي پرسين چرا ؟؟؟ خوب چون يكسره بامامانيش بود و كلي شيطنت كرد ...من چون تمام وقتم رو اين مدت براي پسرم گذاشته بودم خوشحال بودم كلي غذا هاي جورواجور براش درستيدم و پوريا هم با كلي ولع مي خورد كه من كيف مي كردم ...يكي از اين غذاها كه پوريا خيلي دوست داشت مثل فرني - شله زرد - حريره و برنج كيسه اي : يه قاشق برنج رو شستم و ريختم داخل يك كيسه كوچولو كه خودم درستيدم و انداختم توي خورشتها كه در حال پخت بود تا بپزه ...وقتي آماده ميشد با ماست بهش مي دادم ... وااااااااااااااااااا اينجا كه شد كلاس آشپزي راستي پسرم كلي ميوه ميخوره  گلابي رنده شده
...سيب رنده شده ..موز رنده شده و هلوي رنده شده  ...........وا اينجا كه شد ميوه فروشي  هههههههههه


 

پوريا در پارك ترافيك 

ديروز با پسرم توي خونه حوصله ام سر رفته بود ..بنابراين تصميم گرفتيم كه با خاله و پسر خاله بريم پارك 

همين كه رسيديم محو تماشاي بازي بچه ها توي پارك ترافيك بوديم كه خاله گفت بريم بليط

بگيريم تا اميرطاها و پوريا باهم سوار بشن ...پوريا كه ماشاله چه ذوقي كرده بود قربونش برم ...حالا بليط گرفتيم كه سوار بشن ولي به هر ماشيني كه رضايت نميدن يكي رو انتخاب كردن و منتظر شدن تا اون رو سوار شدن خلاصه وقتي سوار شدن من و خاله فاطمه دنبالشون اينقدر دويديم كه از نفس افتاديم ...پورياي من هم كنار اميرطاها چه لمي داده بود الهي بميرم كلي ذوق داشت 

اينم عكسهاشون در پارك ترافيك 

درحال دنده عقب رفتن


 

 نمايي ديگر از دو تا راننده محترم 

درحال رانندگي 

اينم ماشينشون چه ژستي هم گرفتن واه واه 

و آخرين عكس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

فاطمه مامان صبا
13 شهریور 90 2:55
قربونش برم من ماشالا عجب مردی شده واسه خودش رانندگی میکنه عزیز دلماینا همش مال ÷وریا جونمهاینم مال مامان طیبه