پورياپوريا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

دلبندم پوريا

حس مادرانه

1390/2/4 11:06
نویسنده : مامان طيبه
440 بازدید
اشتراک گذاری

 راستش از وقتي دنيا اومدي وقت نكردم به اين فكر كنم كه مادر شدم اما حالا مي خوام بگم از حس مادري ، كه چقدر لذت بخشه  ...حالا كه فكر مي كنم ميبينم نفسم به نفست بنده ...حالا كه فكر مي كنم مي بينم دنيا با وجود تو برام يه رنگ ديگست ..نمي دوني وقتي كه بعد از كارم ميام دنبالت و اون خنده قشنگت رو مي بينم تموم خستگيهام رو فراموش مي كنم ..نمي دوني چقدر شيرينه وقتي با نگاهم مي خندي و انگشتم رو محكم توي دستت مي گيري انگاري مي خواي بهم بگي كه هيچ وقت تنهات نذارم  ...وقتي باهات حرف مي زنم و درد دل مي كنم توي چشام خيره مي شي فكر مي كنم  داري مي فهمي مامان چي ميگه ....گل من شبها كه بغلت مي كنم و سرت رو مي زارم روي قلبم تا خوابت ببره فقط خيره مي شي به صورتم و نگام مي كني انگاري نمي خواي چشم از روي مامان ببندي و بخوابي اينقدر به من خيره مي شي  كه كم كم چشمهاي نازت خسته مي شه و خوابت مي بره ...وقتي خوابي برام شيرين تر ميشي ....اصلا مي خوام بگم كه دنيا بدون تو برام معني نداره .....  من هميشه كنارتم كافيه دستت رو بذاري روي قلبت تا صداي تپش هاي قلب مادرت رو بشنوي .. مادري كه بهونه بودنش تويي ..بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم يعني ميشه پوريا بزرگ كه شد منو فراموش كنه يا منو دوست نداشته باشه ...... اما نه يه مادر هميشه توي قلب و روح فرزندش مي  مونه حتي اگه كنارش نباشه ...                          niniweblog.com             دوست دارم 

 

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)