پوريا در محل كار مامان طيبه
امروز صبح پرستار گل پسرم نبود مجبور شدم يك ساعت اول بيارمش دانشگاه ..الهي بميرم همچين سرصبح خوشحال بود انگاري مي دونست داره با مامان ميره سركار ...
اينم اولين عكس از ماشين سواري پسرم
شصت خورون تو دانشگاه آزاد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی