10 روزگيت
از روزي كه دنيا اومدي تا 10 روز مامان جون و مادرجون كنارمون بودن و مواظب من و تو بودن اما وقتي 10 روزت شد ما رو بردن حموم و غسل دادن و بعد با كلي نصيحت كه مواظب بچه باش و وو.................. كه حوصله ندارم بگم رفتند ..ديگه من و موندم و جنابعالي ..اولش خيلي مي ترسيدم كه نكنه از پست برنيام يا اينكه شبها بيدار بشي و من نفهمم و گريه كني يا اينكه جاييت درد كنه و ... خلاصه اولش سخت بود و لي بعد من و بابايي حسابي خودمون رو جمع جور كرديم و تصميم گرفتيم كه در مقابل مشكلات كم نياريم ..خدا رو شكر بعد از چند روزي ديگه برنامه زندگي دستمون اومد و ما تونستيم برنامه نگهداري يه كوچولو رو توي زندگيمون بگنجونيم ...
نویسنده :
مامان طيبه
11:30